حرکات موزون


دارم وسوسه میشوم که روزه ام را بخورم آخر امسال به من واجب نیس بنا بدلایلی...البته امروز را همینطوری یهویی گرفتم..یک آلاسکا در یخچال است ویک پسر تشنه اینجاست.

فیسبوک ویاهو هم خبری نیست...دیروز رفتیم بیرون خیلی خوش گذشت اول رفتیم خیام من که امسال گفتم نمیتوانم روزه بگیرم دوستم هم دیروز روزه نبود درخیام بستنی خوردیم بهوای اینکه مثلن مسافریم و روزه خوار نیستیم...دی:

بایک نفر قرار داشتیم که البته تاکسی گیرش نیامد پس نیامد بعد رفتیم دربهشت.

رفتیم باز شاتوت خوردیم ویک مقدار لواشک کمی سربسر لواشک فروش هم گذاشتیم خلاصه جالب بود...

یک خانواده آنجا بود که ما به آنها نگاه میکردیم خانواده 10 12 نفری بودند یکی از مردهای آنها چهار چشمی نگاه میکرد یعنی چشمتان را درویش کنید ماهم دیگر سر کلاف را ول کردیم.

بعد رفتیم تپه پایه یک باران هم آمد زیر باران کمی رقصیدیم البته خلوت بود هاا ولی خیلی خوش گذشت فقط یک ماشین آنجا بود که دو مرد داشت که البته دیگر طبیعی شده بود ما هم هر وقت حواسشان نبود میرقصیدیم...رقص که نه حرکات موزون...